احمد عرب زاده؛ منصور سودانی؛ مسعود شهبازی
چکیده
میزان پایین تابآوری و بهزیستی روانی از عوامل مخرب زندگی زناشویی است و آثار زیانباری بر سلامت فیزیکی و هیجانی زوجها دارد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رویکرد تلفیقی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) بر تابآوری و بهزیستی روانشناختی زوجهای ناسازگار بود. بدین منظور از بین زوجهایی که سال 1398 به مراکز مشاوره ...
بیشتر
میزان پایین تابآوری و بهزیستی روانی از عوامل مخرب زندگی زناشویی است و آثار زیانباری بر سلامت فیزیکی و هیجانی زوجها دارد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رویکرد تلفیقی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) بر تابآوری و بهزیستی روانشناختی زوجهای ناسازگار بود. بدین منظور از بین زوجهایی که سال 1398 به مراکز مشاوره شهر بوشهر مراجعه کرده بودند، 3 زوج (6 نفر – 3 زن و 3 مرد-) ناسازگار انتخاب شدند. در این پژوهش، از طرح تک آزمودنی از نوع خط پایه چندگانه همزمان استفاده شد. پروتکل درمانی رویکرد تلفیقی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی در دو تا چهار مرحله خط پایه، ده جلسه مداخله و سه مرحله پیگیری اجرا شد و زوجها با استفاده از مقیاس تابآوری کانر و دیویدسون (CD-RISC) و بهزیستی روانشناختی ریف (RSPWB) در مراحل خط پایه، درمان و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد میزان بهبودی در متغیر تابآوری در مرحله پس از درمان و پیگیری، 26/65 و 79/68 درصد و میزان بهبودی در مرحله پس از درمان در متغیر بهزیستی روانشناختی 56 و 76/85 درصد بود. بر این اساس این رویکرد بر هدف درمان تأثیر داشته است؛ بنابراین نتیجه گرفته میشود که برای افزایش تابآوری و بهزیستی روانشناختی زوجهای ناسازگار میتوان از رویکرد تلفیقی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی در جلسات درمانی و مشاورهای استفاده نمود.
ایمان بهاروند؛ منصور سودانی؛ ذبیحاله عباسپور
چکیده
کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی یک برنامه گروهی است که با کمک ترکیبی از مراقبه ذهنآگاهی، آگاهی بدنی و تمرینات یوگا با هدف افزایش آگاهی انجام میشود. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهنآگاهی بر تعارض مادر- فرزند و قلدری در نوجوانان مادرسرپرست شهر اهواز بود. روش پژوهش، آزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون ...
بیشتر
کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی یک برنامه گروهی است که با کمک ترکیبی از مراقبه ذهنآگاهی، آگاهی بدنی و تمرینات یوگا با هدف افزایش آگاهی انجام میشود. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهنآگاهی بر تعارض مادر- فرزند و قلدری در نوجوانان مادرسرپرست شهر اهواز بود. روش پژوهش، آزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون و پیگیری یک ماهه با گروه کنترل بود. در این پژوهش نمونه شامل 30 دانشآموز پسر مادر سرپرست بود که در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه آموزش 90 دقیقهای کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهنآگاهی را دریافت و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. هر دو گروه در مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری، پرسشنامه تعارض والد- فرزند (PCS) و پرسشنامه قلدری (IBS) را تکمیل کردند. یافتهها تفاوت معناداری بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل در نمرات تعارض والد- فرزند و قلدری در مرحله پسآزمون و پیگیری را نشان داد. بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که آموزش کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهنآگاهی، یک آموزش مؤثر برای کاهش تعارضات والد- فرزندی و قلدری در نوجوانان مادر سرپرست است. با توجه به اثربخشی این روش، اجرای چنین جلساتی توسط روانشناسان، مشاوران مدارس و سایر درمانگران خانواده توصیه میشود.
منصور سودانی؛ سهیلا کریمی؛ خدیجه شیرالینیا
دوره 3، شماره 2 ، اسفند 1395، ، صفحه 83-92
چکیده
چکیده: یکی از مهمترین آسیبهای خانوادگی طلاق است؛ اما آمار رسمی طلاق بهطور کامل نشاندهنده میزان ناکامی همسران در زندگی زناشویی نیست؛ زیرا در کنار آن، آمار بزرگتری به طلاقهای عاطفی اختصاص دارد. طلاق عاطفی نوعی نابهنجاری در نظام خانواده است که اگرچه به جدایی زوجین منجر نمیشود و بنا به دلایلی زن و شوهر همچنان در کنار هم زندگی ...
بیشتر
چکیده: یکی از مهمترین آسیبهای خانوادگی طلاق است؛ اما آمار رسمی طلاق بهطور کامل نشاندهنده میزان ناکامی همسران در زندگی زناشویی نیست؛ زیرا در کنار آن، آمار بزرگتری به طلاقهای عاطفی اختصاص دارد. طلاق عاطفی نوعی نابهنجاری در نظام خانواده است که اگرچه به جدایی زوجین منجر نمیشود و بنا به دلایلی زن و شوهر همچنان در کنار هم زندگی میکنند، اما زندگی زناشویی آنها فاقد عشق، مصاحبت و دوستی است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مشاوره با تأکید بر نظریه انتخاب در کاهش طلاق عاطفی زوجین بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر اهواز بود که از بین آنها 3 زوج بهعنوان نمونه انتخاب شد. در پژوهش حاضر از طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه استفاده شد. برنامه درمانی مشاوره با تأکید بر نظریه انتخاب طی 8 جلسه هفتگی 90 دقیقهای به صورت زوجی اجرا شد و پس از خاتمه درمان نیز پیگیری با فاصله یک ماهه صورت گرفت. شرکتکنندگان در مراحل پایه، درمان و پیگیری به مقیاس طلاق عاطفی (EDS) پاسخ دادند. نتایج پژوهش نشان داد که مشاوره با تأکید بر نظریه انتخاب موجب کاهش طلاق عاطفی زوجین میشود. بر این اساس، رویکرد درمانی مشاوره با تأکید بر نظریه انتخاب در کاهش طلاق عاطفی از کارایی لازم برخوردار است و زوجدرمانگران میتوانند از این مدل در کار با زوجین بهمنظور افزایش صمیمیت عاطفی زوجین استفاده کنند.